الهی نامه گمنام بخش هشتم
بار الها ؛
گمنام عشقت در حالی می نگارد که شب عید قربان 1430 است آنهم شبی مبارک و میمون و می دانم که خدائی که مظهر اتَّم فضل و بخشش است ، روا نیست بنده نوازی نکند بلکه می دانم به دنبال بهانه ای هستی تا عطا کنی و ببخشائی که برات بنده پروری و بنده نوازی در دست پر قدرت توست ، ای خدائی که سرچشمه جود و احسانی پس بر گمنام چنان عطا کن که پاکان و صالحانت را از آن بهره کرده ای .
پروردگارا ؛
نزدیک سی و هفت سال از عمرم می گذرد ، چقدر دیر فهمیدم که گناه و عصیان سراسر قلبم را تیره و تار کرده ، و گوهری نصیبم نشده بجز غفلت و پشیمانی ، از تو تمّنا می کنم باقیمانده عمرم را عزَّت و معرفت عطا کنی تا دل از غیرتو تهی کنم و غیر از تو کسی را نستایم .
ای خالق توانا ؛
سوء ظنّ بندگان خالص و پاکت را درباره گمنام به حسن ظنّ تبدیل کن و محبتم را در دلهایشان جایگزین کن یا مقلب القلوب و الابصار ، با تو عهد می بندم بدون رضایت تو قدم بر ندارم حتی اگر تمام خلایق عالم طردم کنند ، و خوب می دانم که توئی سریع الرضا و تنها توئی شدید العقاب ، نفس سرکش ا ماره بر گمنام مسلط شده و مانند اسب سرکش لجام گسیخته شتابان به هر سوئی می تازد ، اگر یاریم نکنی از این بدبخت تر و گمنام تر می شوم و در وادی بیکسی و بیچارگی سقوط می کنم یا غیاث المستغیثین .
ای خالق مهربانم ؛
که گستره دایره رحمت و عطوفتت همه عالم را احاطه کرده و حال آنکه دریافته ام این شایستگی و لیاقت در گمنام نیست که مشمول رحمت واسعه ات شود ، ولی چه کنم و به چه کسی پناه آورم که تنها ملجاء و پناهگاهم باشد ، آیا کسی غیر از تو را می توان یافت ؟ حاشا و کلا که کسی را غیر از تو شایسته این کار بدانم ، پس از تو مسئلت می نمای مرحمت واسعه ات را بر بنده حقیرت نازل و حساب رسی به اعمالم را در قیامت آسان گردانی که توبسیار سریع الحساب و شدید العقابی ای خدای که عدم غفران و رحمتت مرا هلاک گرداند .
بار الها ؛
هر آنچه را نوشتم و هر آنچه را که فراموشم شد و هر آنچه را گفتم و کتمان کردم بر علم و دانش تو مستور و پوشیده نیست ، پس خدائی کن و از سر عذر و تقصیراتم در گذرو از خطاها و معاصی ام چشم پوشی کن که گمنام تاب و توان آتش خشم و قهرت را ندارد یاغفورالرحیم ، ای چاره جوی بیچارگان گمنام کارهایش را با نام تو آغاز می کند و چاره کارهایش را به تو می سپارد و یقین دارد شروع هر کاری بدون نام و اذن تو ابتر است و عقیم ، و کاری که بی نام و اذن تو انجام شود به سرانجام نمی رسد و حاصلش رسوائی است در دنیا و عقبی .
دوستان عزیزم این حقیر حجت الله همتی ملقب به گمنام کرمانشاهی کلیات الهی نامه را به میمنت و مبارکی و یمن قدوم حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا المرتضی علیه آلاف تهیة و الثناء و به میمنت دهه مبارک کرامت در هشت بند دسته بندی کرده و خدمت دوستداران حضرتش می نماید باشد که توشه ای باشد در بدو ورودم به عالم قبر و برزخ و قیامت امید است که حقیر سراسر تقصیر را از دعای خیرتان بی نصیب نفرمائید .